ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

LOVE

بدون عنوان

مامان جون چه قدر امروز به اون هایی که بچه بغلشون بود غبطه خوردم :(  بیا دیگه 
24 اسفند 1390

بدون عنوان

مامان امروز باید می یومدی پس کجایی؟؟ شاید اسمت را بگذاریم بهاره چون با بهار می یای عروسکم 
23 اسفند 1390

بدون عنوان

عزیزم امروز شنبه است. انگار جات خیلی خوبه؟ قصد اومدن نداری حالا ما یه چیزی گفتیم تو چرا باورت شد
20 اسفند 1390

بدون عنوان

عزیزیم چهارشنبه هفته دیگه نوبت سزارین دارم البته روز قبلش می رم معاینه شاید با آمبول فشار زایمان طبیعی داشتم امروز دیگه سیسمونی تموم شد و قراره کمدت هم بیان درست کنن  دیشب خوابتت را میدیدم گلم صورت ماهتو  و دست و با کوچیک را 
17 اسفند 1390

بدون عنوان

نی نی بریم شمارش معکوس را  ده   نه    هشت ........ بپر تو بغلم  راستی هنوز سیسمونیت ناقصه
13 اسفند 1390

بدون عنوان

خدایی اگه به من می گفتند از شکم مامانت بیا بیرون نمی اومدم، دنیا را اصلا دوست ندارم، فکر کن قرار چند وقت دیگه برات یک پرونده باز کنن و بیای تو دنیا  امروز مامان بزرگت سراغت را می گرفت گفتم جات خوبه، منم اگه تو دل مامانم بودم و این ور اون ور می رفتم جام خوب بود
5 اسفند 1390

بدون عنوان

مامان دلم برات تنگ شده بود، هر روز باید بیام برات حرف بنویسم عزیزکم دخترکم  کاش این روز ها هم به خیر بگذره، خدایی نکرده بلایی سرت نیاد الهی 18 روز دیگه حداکثر الهی  زندگی  من و بابات احتمالا خیلی شیرین می شه اگه بیای و سالم باشی  الان توی این وبلاگ ها یک نوزاد پیدا کردم دارم نگاهش میکنم به دست و پا و گوش و دماغ .... کی میشه سیر نگاهت کنم ببینم چه جونوری هستی جیگر
5 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به LOVE می باشد