بدون عنوان
الان باید حدود 30 الی 31 هفته ات باشه، توی سونو گفت دخملی، خیلی جا خوردم چون همه می گفتن بچه ات پسره ولی از جنس دختر خیلی خوشم میاد،دوست داشتنیه ولی پسر نه، تنم را میوم خیلی لرزوند، که گفتن شاید زودتر به دنیا بیای، کلی شب تو بغل علی گریه کردم، من حاملگی ام با تنهایی توام شد، برای همین خیلی شاد نبودم ولی افسرده هم نبودم، غذا خوب خوردم، یه روز رفتم پیش کارشناس تغذیه، لیست چیزهایی که دیروز خورده بودم گفتم کف کرد زیاد دعا و قرآن نخوندم، حالش را نداشتم خیلی دلم می خواست روح که تو بدنت اومد نماز شب بخونم، تا حالا باید 13 کیلو چاق شده باشم
نویسنده :
MALI
16:43